تاریخی,ادبی,فرهنگی
تاریخی,ادبی,فرهنگی


 

بازشناسی تاریخی اقوام جنوب ایران                          

                                 تقدیم به مهدی خادمیان      
                                                                        از طرف :  نادر عسكري

 

 

                                         

ایران، سرزمینِ تضاد های بزرگ و عجیبی است که در آن، دنیایی بزرگ وشگفت در پناه جغرافیایي مسحور کننده و سرشار از زیبایی و لطف در کنار هم، به درازای تاریخ اش به سر آورده اند . اینجا منظره ها چنان متنوع و سرشار از شگفتی اند که هر بیننده ای را دچار تعدد منظور و چند بعدی وآمیخته از مهر خواهد نمود . در یک اقلیم کوچکش، ایرانی بزرگ پیدا است وهمه جایش شبیه همه جایش می باشد  .

کسانی که با شکل گیری دولت ملی در ایران آشنایی دارند، خوب می دانند که ایران سرزمین اقوام متعدد و بزرگ است و به روایت تاریخش ، شاه نشین هایِ بسیار داشته و پادشاهان اش  افتخار شان به شاهِ  شاهان بودنشان بوده است  .غنای فکر ایرانی منتهی به تشکیل اولین دین توحیدی و تفکر معیار ، در امپراتوری  گشت که در آن  انسان دوستی و امانیسم منجر به همبستگی تفکری شد که یک سوم جهان شناخته شده ی آن روز بود و از سند تا دانوب را در نوردید و به روایتی خورشید در آن امپراتوری غروب نمی کرد و همیشه روز بود و روشنایی که نتیجه اش آمدن به استقبال تفکر ایرانی بود  .                                                                       

   کشوری که روز گاری  یک سوم جهانِ شناخته شده ي آن روز  را در برمی گرفت و نقشی چون آمریکای امروزی را در جهان بازی می کرد، امروز به 1648195کیلومتر مربع تقلیل یافته است در شرایطی که خاک در قاموس ایرانی  از قداست بالایی بر خوردار بود و  حکم ناموس و حیثیت وهویت ایرانی را داشت. از آن روز تا کنون هر روز بخش گسترده ای از این خاک بدلیل بی مهری و  نا کار آمدی حاکمان در قبال اقوام از کف رفته است و سازِ مخالف زده اند و گذشته اش را به فراموشی سپرده اند.  کسانی که با تاریخ ایران آشنایی کامل دارند خوب می فهمند که تاریخ این کشور را ایلات و اقوام ساکن در آن رقم زده اند و دراین گیر و دار سرنوشت پر فراز و نشیبی داشته اند  . حکومت های آق قویونلو، افشار ، زند ، قاجار ، . . . . خود شاهدی بر این مدعایند .

آنچه که در این تاریخ مهم است و باید دیده شود این است که بعد از غلبه ي  یک قوم بر عرصه سیاسی ایران ، حاکمان معمولاً دست به آرایش سیاسی اقوام نمی زدند و در قالب بیعتی با هم تعامل می کردند وهر ایل در جغرافیای خود درعین وفاداری به مرکز، حاکمیت تام داشت و مردم  هم ملزم به تابعیت از سران خود بودند  .همه حتی  ایلاتی که رگ و ریشه غیر ایرانی داشتند، تحت عنوان ایرانی بودن، با هم تعامل و تعهد کرده بودند  .راز ماندگاری ایران تا حدودی به همین بر می گشت که پادشاهان به خود اجازه دخالت در امور ایلات را نمی دادند و سران ایلات به شکل موروثی بر آنها حکومت می کردند . هر گاه حکومتهای مرکزی  به چنان خود خواهی رسیدند که سرنوشت اقوام را خود به دست گیرند، بدون آنکه آنان را دخیل در حکومت نمایند تاوان سختی نصیب شان شد .

در شرایطی که ارتش در ایران غالباً  نتوانست نقش ملی خود را ایفا کند ، قشون خود جوش و شمشیر عشایر همیشه قافیه ی  ادبیاتِ پایداری ایران بوده است  . همواره پیشقراولی اقوام عرب خوزی در نبرد با روم ، بیرق دارانِ آذری در نبرد با روس ، کرد ها با عثمانیان، ساحل نشینان ، لرها وقشقایی ها با انگلیس، بلوچ و ترکمن در حفاظت از سر حدات و مرزها، در تاریخ این کشور جاودانه خواهد ماند و در هنگامی که ضعفی در دفاع از مرزها به وجود می آمد دیگر اقوام ایرانی برای دفاع از کیان ایران رنج و سختی  جابجایی و دل کندن از خاک خود را تحمل کرده اند . مانند کوچاندن بخشی از عشایر ممسنی به سیستان و بلوچستان و اربیل عراق برای جلوگیری از تهاجمات امپراطوری عثمانی و کوچ بخشی از ایل باشت وباوی به خراسان در زمان نادر شاه افشار .

در چنین شرایطی قومیت های جنوب ایران چون دیگر اقوام ایرانی سهم بسزایی در تحولات تاریخی ایران داشته اند . این در حالی است که سهم ما از تاریخ، روا یت های شفاهی بود که در دل سینه های بزرگا نمان به خاک سپرده شد وآهی از نهادِ دلِ آنها بر نیامد و امروز میراث داران آن سر داران وتاریخ سازان دیروز باید سر ازغفلت و آسود گی  بر دارند و دست به کار شوند و به تحقیق بنشینند تا دین نیاکان از گردنشان بر داشته شود  .

جنوب ایران خاستگاه ایلات قشقایی، کهگیلویه :[ بویر احمد،باوی،طیبی،بهميی،دشمن زیاری ،چرام و آغاجری]، ممسنی:[بکش،جاوید،رستم و دشمن زیاری] ، لرهای  یک جا نشین حیات داودی ، لیراوی  و لرهای دشتیِ تنگستان و دشتستان، چهار لنگ و هفت لنگ بختیاری و ایلاتِ کوه مره:[ سرخی ، نودان و جروق] و کازرونی  و . . . می باشند که همگی" لر بزرگ "  را تشکیل می دهند و منشاء پارسی دارند و تمدن های بزرگ ایلام ، هخامنشی و ساسانی در قلمرو آنان شکل گرفته  و جاده شاهی از میان آنها می گذشته و در متن تقابلات  و تعاملات  فرهنگی و سیاسی آن زمان قرار گرفته بودند .

درآن  میان  تنها ایل قشقایی است که منشاء غیر پارسی و بزرگ ترین ایل خاورمیانه است که از بدو ورود شان به جنوب به زعامت "جانی آقا"  تا به امروز همواره جان و هویت شان را بر سر ایران گذاشته اند و از معدود ایلاتی اند که خیانت میهنی نداشته  و یک پایشان در آبهای خلیج  همیشه فارس و دستی در دل کویر و زاگرس  و همواره  در تکاپوی زندگی شرافتمندانه به ییلاق و قشلاق نشسته اند . در بررسی تهاجمات اجانب به چهار سوی ایران، جنوب تنها قسمتی است که یک وجب از خاک ایران را از دست نداده وهمواره در شرایط تاریخی که حاکمان ضعیف یا وابسته ای بر اریکه ي قدرت لمیده بودند، بدون آنکه چشم به راه قشون دولتی بمانند به مقابله با مهاجمین بر خاسته اند  .

این اندیشه خود باوری در جنوب شاید به آن دلیل است که تاریخِ سلسله های ایلام  و هخامنشی  و ساسانی در جغرافیایِ مردم  جنوب رقم  خورده و به نوعی خود را وارث بدون ادعا ی این خاک می دانند و همواره بدون هیچ گونه چشمداشتی پا  به رکاب و دست به ماشه  و شمشیر شده اند  . اما صد حیف که هیچگاه چون همه گاه ، حق شان بسان دیگر اقوام ایرانی به حساب بقالان سیاسی ایران نیامد  .

در این جغرافیا، چهار امپراتور بزرگ روم ،  به  نامهای فیلیپ ، گوردیان ، والرین و کراسوس لگد مالِ سُم ستوران سپاه جنوب گشت، و تنها مقاومت را در مقابل اسکندر مقدونی، برای جلو گیری از تصرف پایتخت -تخت جمشید- بوسیله آریوبرزن  سازماندهی کردند  .یا روایت طبری و ثعالبی درباره  جنگ کیخسرو با تورانیان وغلبه برآنان و سرانجام باز گشتشان  به ایران و سپس ماوا گرفتنشان در کوههای جبال وکهگیلویه ، یا آسوده نگذ اشتن تیمور لنگ و محمود افغان در تصرف ایران .

اینها همه بخشی از دلیر هایِ مردمِ این خطه در منابع تاریخیِ  به جا مانده از آن دوران است  .بی شک  همان گونه که بزرگی های سرداران جنوب در دوران معاصر، در هاله ای از ابهام و تاریکی فرو رفته اند ، بسیاری از دلیری ها  و ازخود گذشتگی های آن زمان به تاریخ سپرده شده اند  .

سرانجام در این قرنی که معادلات جهانی در اندیشه مدرنیته متحول شد یک وجب از خاک ایران در جنوب از دست نرفت  . سران عشایر قشقایی از جمله محمد قلی خان ، سهراب خان  بهادری ، محمدعلی خان قشقایی و اسماعیل خان صولت الدوله ، پای قشونِ انگلیس -پلیس جنوب یا اس،پی ،آر- را در قلمرو شان قلم کردند و تنها در یک نبرد نابرابر، محمد قلی خان قشقایی ، چهار صد نفر از قشون انگلیس را که از هند آورده بودند ، در ننیزک سر بریدند  و برگ زرینی در تاریخ این کشور به یادگار گذاشتند .

دلیری هایِ دلیرانِ تنگستان ، به رهبریِ ریئس علی دلواری و همکاری حسین خان چاه کوتاهی ، زایر خضر خان  ، غضنفرالسلطنه برازجانی ، احمد خان و محمدباقرخان تنگستانی و ناصرالدیوانِ کازرونی در هنگام تسخیر جنوب بر لوح و دل و تارکِ این ملک بر افراشته خواهد ماند  .تاریخ شیر زنی هایِ بی بی مریم بختیاری و فرزندش شیر علی مردان را در فتح اصفهان برای مشروطه از یاد نخواهد برد  و پیشقراولی چهار لنگ و هفت لنگ را در فتح تهران و تلاش برای آزادی  . تاریخ جانفشانی های میرزا سلطان محمدخان بهبهانی با 1500سوار کهگیلویه ای و شاه احمد خان و باقرخان تنگستانی را در دفاع از جنوب به هنگام قشون کشی انگلیس به بوشهر در هنگام جدایی هرات از ایران را فراموش نخواهد کرد .

 اگر در مقام مقایسه به بررسی تهاجمات اجانب به جنوب و شمال ایران بپردازیم بیشتر متوجه نقش گسترده و اصلی این اقوام در معادلات سیاسی ایران خواهیم شد . در تهاجمات به چهار سوی ایران ، عهد نامه هایِ ترکمنچای ، فین کنشتین ، گلستان ، آخال ، هرات و ارزنته الروم،  یوغی بر گردن ما شدند و منتهی به از دست رفتنِ پاره هایِ تن ایران چون ، گرجستان ، آذر بایجان ، افغانستان و بخش هایی از کردستان و . . . . شدند . این در حالی است که نا آرامیها و شوریده گیهایِ دریایِ خزر و بلندای آرارات و سرمای استخوان سوز ارتفاعات شمالی ایران مانع از این همه غارت ملک ایرانی نشد  .

در حالی که حرکت هایی چون قیام میرزا کوچک خان جنگلی در شمال ایران ، و قیام شیخ محمد خیابانی در شمال غربی و قیام شیخ خزعل در خوزستان همه به نوعی انگیزه تجزیه طلبی داشتند و قصد تشکیل یک نوع حکومت فودالی را در ایران در سر می پروراندند . اما در خصوص جنبش جنوب به هیچ وجه یک چنین انگیزه هایی وجود نداشته است . به عنوان سند می توان به جمله ای از دکتر باستانی پاریزی در کتاب تلاش آزادی اشاره کرد . او می نویسد « در قیام جنوب ایران به رهبری رییس علی دلواری و سایر مجاهدین این خطه ، قیامی متفاوت از همه قیامها بود.. چرا که مردم جنوب ایران مردمی بودند نجیب که هیچ گاه اندیشه جدایی طلبی از ایران را در سر نداشتند . بر خلاف سایر قیام ها که اصولا به نوعی به مساله تجزیه منتهی می شدند.»

اما در جنوب ، ارتفاع از سطح دریا صفر بود و دریا دالان ورود ، نه آراراتی وجود داشت و نه آرام و سر به زیر بودنِ خلیج که ، همواره چوب نجابتِ  مردمانش را خورده ، مانع از ورود مهاجمین به این خطه شده است  . علی رغم همه ي تهاجمات به جنوب ، از دوران باستان تا به امروز ،هیچ عهد نامه ای نتوانست قسمتی از این ملک را از ایران جدا نماید و همیشه شمشیر های مهاجمین به این خطه، با دستشان قلم گشته اند .

 اینجا بخشی از زاگرس است  . زاگرس همواره چون رستمی بوده که در تقابلِ  با آشوب های سال های پر از شک و شبهه ، به دادِ کیکاووس های بیخرد زمانه اش رسیده است  . تاریخ خود بهترین گواه است که جنوب ، قتلگاه مهاجمین به ایران بوده است  . خاکش مقدس است و شایسته یِ پرستش  . در مَهدش سر آریوبرزن است و کمرِ رئیس علی و صولت الدوله و بی بی مریم ، . . .  . هنوز شراره هایِ سیلیِ خوانین قشقایی و تنگستانی و کهگیلویه ای و . . . بر گوش مزدوران انگلیس و یونان ، تا فراسویِ دنا ، خامی ،آسماری و برم فیروز بر افراشته است  .

به پاسِ مرگ های خاموش سرداران و سالارانِ شهیدِ قشقایی و لُر ، باید شیون کرد و به سیا وشون نشست  .اینجا باید مردی کرد و گوش فلک را کر کرد که اینان رئیس و خان نبودند ،بل سرداران و سالارانِ ملی ایران بودند که از سر بی تدبیری و غرض ورزیِ عده ای ، در میان واژه ها به عمد به قتل رسیده اند  .

بر ماست که دین مان ر ا به آنان ادا کنیم و به همایش و هموندی به هم آییم وچون ذاتِ بزرگشان ، بزرگشان داریم .مجسمه هایشان را بر افرازیم و نام شان را بر کوی و برزن سرایمان به اهتزاز آوریم و بگوییم که سرداران جنوب  ، مشروعیت معنوی علمای واقعی دین  چون آیت اله شیخ حسن آل عصفور ،آیت اله سید عبدالحسین مجتهد لاری ، آیت اله شیخ محمدحسین مجتهد برازجانی ،آیت اله سید مرتضی مجتهد اهرمی ،آیت اله سید عبداله مجتهد بلادی بوشهری و آیت اله بهبهانی و ....  همراهشان بودند و در دفاع از کیان ایران  فتواها دادند و رساله هایی چون لوایح و سوانح  بر علیه حضور اجنبی در بوشهر و رساله جهادیه بر ضد استبداد نوشتند . دیگر زمان آن فرا رسیده است که در کتابهای درسی از آنان سخن به میان آید و این حقِ معوقه ی تمام آنهاست . اگر سردارانِ ملی جنوب ، در جغرافیای دیگری بودند که با دست خالی و روحی بزرگ کمر امپراطوری های بزرگ را به خاک مالیدند ، امروزه مجسمه هایشان در حد و اندازه ی  مجسمه ي آزادی بر افراشته بود .

در این جغرافیا اگر جنگی در گرفته ،  در جهت حفظ منافع ملی بوده و حق کشی ها در کنار گرما و خشونت ما را به ستوه نیاورده تا در برخورد با جریانهاي سياسي ، مقطعی برخورد کنیم . هیچ گاه منتظرِ هیچ خان و پادشاه و امیری در برخورد با مهاجمین به ایران نبوده ایم و هنگامی که همگی گیرِ عیاشي هایِ شبانه و  خواب و خماری روزانه شان بودند ،ما دست از آستین بر آورده ایم . طرفه آنکه غالب حاکمین در توجیه عملکرد خود همواره از قهرمانان ملی ما به القاب اشرار و دزد و راهزن و یاغی یاد کرده اند . اما این اعمال دلیلی نشد تا وظیفه ملی خود را فراموش نمایند. تلگراف میرزا علی کازرونی مشهور به لسان المله از مجاهدین جنوب و مخالفین جدی انگلیس از قول وجوه ناس به عمال تهران موید این گفتار است : ما وطن خود را بواسطه سستی مرکزیان  با بدبختی و خطر مواجه می بینیم و بعد از این بدون مراجعه به شما و کمترین امیدواری به تهران شخصا از خاک وطن و شرافت ملی خویش دفاع خواهیم کرد.

نکته این است که تمام سرداران جنوب همه از خودی ها خورده اند و از خدنگ  نا برادر به چاه شغاد افتاده اند . رئیس و خان زیبنده و شایسته ي سرداران ملی ایران نیست . باید چشم ها را شست و جور دیگر دید . وقتی این جامعه ، ظرفیت این را دارد تا چراغی را که ریز علی خواجوی بر می افروزد  شعله ای جاودان ببیند و باید دیده شود ، چرا از اسطوره های ملی  اقوام جنوب که همگی  با مهاجمین انگلیس  و اجنبی در آویخته اند و جان بر سر ملک نهاده اند ، باید چشم پوشید؟ بروید تاریخ جنوب را بخوانید ببینید قوام الملک شیرازی و میرزا احمدخان دریا بیگی حاکم بنادر جنوب  را به جان پرورده اند یا سرداران ملی جنوب را که  سیلی به استعمار زدند ؟ « چون خبر رسید که انگلیس بوشهر را تصرف کرده است میرزا آقاخان صدراعظم به حضور رفت عرض کرد که قوام الملک بواسطه کشته شدن پدر خود حاج ابراهیم خان در این دولت تلافی کرده بوشهر را به تصرف انگلیس داد. خان ملک ساسانی ، سیاستگذاران دوره قاجار » . در مقابل رفتار صولت الدوله را ببینیم :  « وقتی منتصرالملک می گوید ف

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده توسط مهدی خادمیان پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, (10:14) |