تاریخی,ادبی,فرهنگی
تاریخی,ادبی,فرهنگی

 امیرحسین نوروزی

۱۳۹۱/۱۱/۱۵، ۱۳:۱۶


نام: امیرحسین
نام خانوادگی: نوروزی
عنوان: بازیگر ، نویسنده و کارگردان تئاتر
تاریخ تولد : چهارشنبه، ۱ مهر ۱۳۴۹ – گچساران – استان کهگیلویه و بویراحمد
جنسیت: مرد

 

بازیگری تئاتر

جبهه و جهاد ۱۳۶۴، محکمه ۱۳۶۵، رفتنی ها ۱۳۶۵، خانه ام را می سازم ۱۳۶۷، سوخته ها ۱۳۶۸، گوهر پنهان ۱۳۷۰، تراژدی کسری ۱۳۷۱، ایستگاه (۱۳ )  ۱۳۷۲ ، توکای در قفس ۱۳۷۲ ، بندی ۱۳۷۳، یک سینه ریز و یک ستاره ۱۳۷۴ ، سیاوشون ۱۳۷۷، تازانه بهرام ۱۳۷۷ ، حنا بندون ۱۳۸۰، روایت ایل ۱۳۸۲، سرودی برای طلاء ۱۳۸۳ ، تاگوشی و تاپاجا ۱۳۸۶ ، خرگوش سفید ۱۳۸۷، گابوس اسب سورمه ای ۱۳۸۸، سه شب با مادوکس ۱۳۸۹ ، اسب قاتلین ۱۳۹۰

 

بازیگری سینما و تلویزیون

مجموعه تلویزیونی ستاره های شرق ۱۳۸۴ ، مجموعه تلویزیونی زیر گنبد کبود ۱۳۸۸ ، مجموعه تلویزیونی زیر درختان بلوط ۱۳۹۰ ، تله فیلم دژ سوق ۱۳۸۹ ، تله مظنونین ۱۳۹۰ ، فیلم سینمایی بردو ۱۳۹۱ ، تله فیلم پد خندق ۱۳۸۹

نویسندگی

نگارش نمایش نامه های سیاووشون ، سرمای زمستانی سرد، دور آتش زیر باران، سرودی برای طلا، سرود سوم، چشمانش در گندام زار مانده بود، گامووه، باد لو

 

کارگردانی

غروب یک برکه ۱۳۷۵ ، سیاووشون ۱۳۷۷ ، دور آتش زیر باران ۱۳۷۷ ، سرود دوباره کلات ۱۳۷۸ ، سرودی برای طلاء ۱۳۸۳ ، سرود سوم ۱۳۸۴ ، خرگوش سفید با چشمان قرمز ۱۳۸۷ ، تک زدن مثل پرنده ۱۳۸۸ ، چشمانش ۱۳۸۹ ، گامووه ۱۳۹۰، بادلو ۱۳۹۱

 سوابق

عضو هیئت امناء انجمن نمایش سه دوره از سال ۱۳۷۴

رییس انجمن نمایش گچساران ۱۳۸۲ -۱۳۸۴

رییس انجمن نمایش استان سال ۱۳۸۴ – ۱۳۸۷

عضو شورای نظارت بر آثار نمایشی گچساران

داور بازبین جشنواره تاتئر استانی و شهرستانی

داور جشنواره خیابانی تاتئر استانی

داور جشنواره استانی بسیج

مدیر اجرایی سوگواره استانی تعزیه سال ۱۳۸۹ گچساران

مدیر اجرایی جشنواره استانی نمایش های آیینی و مذهبی ۱۳۸۶

مدیر و موسس گروه تاتئر رها

مدیر و موسس آموزشگاه آزاد هنری رها

عضو هیئت موسس انجمن شاهنامه گچساران

عناوین و افتخارات کسب شده

لوح تقدیر برای بازیگری نمایش یک سینه ریز و یک ستاره

لوح تقدیر بازیگری برای نمایش سیاووشون از جشنواره استان

لوح تقدیر برای کارگردانی نمایش سیاووشون

لوح تقدیر نویسندگی برای نمایش سیاووشون

لوح تقدیر طراحی صحنه برای نمایش سیاووشون

لوح تقدیر کارگردانی برای نمایش دوباره کلات در جشنواره تاتئر استانی

دیپلم افتخار کار گردانی و نویسندگی از جشنواره تاتئر شهرستان برای نمایش سرودی برای طلاء

دیپلم افتخار کار گردانی و نویسندگی برای نمایش سرودی برای طلاء از جشنواره استانی ما

دیپلم افتخار کار گردانی و نویسندگی از جشنواره ملی ما برای نمایش سرودی برای طلاء

دیپلم افتخار کار گردانی و نویسندگی برای سرود سوم از جشنواره تاتئر استانی ما

لوح تقدیر بازیگری برای بازی در نمایش تا گوشی و تا پاجا

دیپلم افتخار کار گردانی برای نمایش خرگوش سفید از جشنواره تاتئر استانی ۱۳۸۷

لوح تقدیر کارگردانی از جشنواره تاتئر منطقه ای یزد برای نمایش خرگوش سفید

دیپلم افتخار از جشنواره استانی تاتئر استان برای کارگردانی نمایش تک زدن ۱۳۸۸

لوح تقدیر برای کارگردانی چشمانش از جشنواره تاتئر استانی ۱۳۸۹

لوح تقدیر برای کارگردانی نمایش خرگوش سفید از جشنواره ملی مقاوت خرمشهر ۱۳۸۹

لوح تقدیر برای کارگردانی نمایش خرگوش سفید از جشنواره منطقه ای دفاع مقدس عسلویه ۱۳۸۹

لوح تقدیر برای بازیگری نمایش خرگوش سفید از جشنواره منطقه ای دفاع مقدس عسلویه ۱۳۸۹

لوح تقدیر برای کارگردانی، نویسندگی و طراحی موسیقی نمایش گامووه  ۱۳۹۰

لوح تقدیر برای نویسندگی و کارگردانی نمایش بادلو از جشنواره تئاتر استانی ۱۳۹۱

دیپلم افتخار از جشنواره تاتئر منطقه ای قشم برای کارگردانی نمایش بادلو ۱۳۹۱

دیپلم افتخار از جشنواره تاتئر منطقه ای قشم برای نویسندگی نمایش بادلو ۱۳۹۱

دریافت لوح تقدیر کشوری به عنوان انجمن نمایش برتر کشور ۱۳۸۶

دریافت لوح تقدیر از استاندار به عنوان نخبه هنری ۱۳۸۸

دریافت لوح تقدیر به عنوان برگزیده فعال عرصه سینما ۱۳۹
۰شرکت در بخش مسابقه ایران جشنواره تئاتر فجر باد لو 1391

نوشته شده توسط مهدی خادمیان سه شنبه 11 تير 1392برچسب:, (12:18) |

 

حسن بهرامی

۱۳۹۱/۰۸/۲۵، ۰۹:۴۸

حسن بهرامی

نام: حسن
نام خانوادگی: بهرامی
عنوان: نویسنده ، شاعر و پژوهشگر
تاریخ تولد : دوشنبه، ۳۰ شهریور ۱۳۴۹ روستای شاه­بهرام از توابع باشت، کهگیلویه و بویراحمد

جنسیت : مرد

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی – دبیر در دبیرستانهای گچساران

از سال ۱۳۶۸ با همکاری با نشریات اطلاعات هفتگی- جوانان امروز- مهر- گردون – همشهری – اطلاعات – خبر شیراز- کلک – نافه – عصر پنجشنبه و… فعالیت خود را آغاز کرد.

 

آثار چاپ­شده:

نُت­های فا ر سی(شعر)، هشت حنایی (داستان کوتاه)، اره­برقی خاموش است(رمان)، تفنگ پدر بر بام­های تهران(رمان)، صدای پاره­ی بِرنو(گزینه­غزل کهگیلویه و بویراحمد)، شیون خمپاره(گزینه­شعر سپید جنگ کهگیلویه و بویراحمد) سب های چوبی (مجموعه شعر)

آثار زیر چاپ:

دلفین مُرده(رمان)، مِه(داستان کوتاه)، کامیون­های پیاده(شعر)، در مزارع آهن(گزینه­شعر سپید کهگیلویه و بویراحمد)، ساجِمَه­ریز”ساچمه­باران” (گزینه­غزل بومی کهگیلویه و بویراحمد)و هیزم(گزینه غزل کهگیلویه و بویر احمد) موگیر های کوچک ستاره دار (گزینه داستان کوتاه) خیش گا(دوبیتی های بومی)

آثار آماده­ی چاپ:

مرا قوچ کوهی نفس می­کشد(گردآوری، تصحیح و تحلیل یاریارهای کهگیلویه و بویراحمد)، ستاره­ی گاوَرِمالُون(گردآوری و تحلیل باورهای بومی مردم کهگیلویه و بویراحمد)، یادِ رِنگَی دِرا پُشتِ مالَل(گزینه­شعر بومی)، مثل یک خانواده(سیزده مجموعه­شعر کودک و نوجوان)، گزینه­داستان کوتاه کهگیلویه و بویراحمد، گزینه­غزل کهگیلویه و بویراحمد، گزینه­شعر روستای شاه­بهرام.

 

جوایز کشوری:

1. مقام دوم ششمین جایزه­ی ادبی اصفهان برای داستان (امام­زاده و ترکه­ی سبز).

2. مقام سوم دومین جشن بزرگ داستان انقلاب برای رمان (تفنگ پدر بر بام­های تهران).

3. برگزیده­ی چهارمین جایزه­ی ادبی والس برای رمان (ارّه­برقی خاموش است).

4. برگزیده­ی داستان­های ایرانی برای داستان (باغ لیموترش و حجمی از پنبه).

5. برگزیده­ی ششمین جایزه­ی ادبی اصفهان برای داستان (عق) و داستان (ساعت).

6. مقام اوّل شعر کلاسیک اوّلین جایزه­ی ملّی شعر زاگرس.

7. مقام اوّل شعر کلاسیک دومین جایزه­ی ملّی شعر زاگرس.

8. برنده­ی جایزه­ی شاعر ملّی سومین جایزه­ی ملّی شعر زاگرس.

9. مقام اوّل جشنواره­ی داستان بسیج هنرمندان برای داستان (آهن­ربا)

10مقام دوم نخستین جایزه­ی ادبی شیراز برای پژوهش مرا قوچ کوهی نفس می­کشد(گردآوری، تتصحیح و تحلیل یاریارهای کهگیلویه و بویراحمد)

11.برگزیده دومین جایزه ادبی شعر تجربی تبریز 

12.برگزیده اول سومین جشنواره  شعر خلیج فارس (مادر)

 

 شعر مادر از  حسن بهرامی:

 

تقدیم به مهدی خادمیان زیدونی

مادر

یادمان مانده نمدهایت و زیلوهایت

رنگ انگشترت و رقص النگوهایت

چرخ خیّاطی­ات افتاده ته انباری

رفته از یاد کمد، قیچی­ و الگوهایت

هر شب از سمت اتاق بغلی می­آید

خش­خش نایلون پاره­ی داروهایت

خانه عق می­زند از بوی پماد و الکل

درد پیچیده به پاهایت و پهلوهایت

آسمانت سِرُمی بود که آرام­آرام

آب می­شد به چروکیده­ی بازوهایت

دست دیوانه­ی لرزانِ پدر در مشتت

نفس آخر “یا ضامن آهو”هایت

شده مانند دو تا انبه که آویزانند

سیزده­سالگی کوچک لیموهایت

باز کودک شدم و خواست بجوشد در من

عسل کوهی خشکیده­ی کندوهایت

توی این شهر پر از گرگ بیا خوابم کن

با تکان­دادن گهواره­ی زانوهایت

خواب دیدم که شکسته درِ صندوقچه­ات

نصف شب آمده­ام دزدی گردوهایت

پس چه شد گُل­گُلی روسری کودری­ات؟

پس چه شد کج­شده­ی مشکی ابروهایت؟

مُردی و خورد گره دور گلوی پسرت

رنج نوستالوژی بافته­ی موهایت

آمدم مثل همیشه سرِ خاکت مادر!

تا به گوشم بخورد سُرسُر جاروهایت.

***

نوشته شده توسط مهدی خادمیان سه شنبه 11 تير 1392برچسب:, (11:59) |