تاریخی,ادبی,فرهنگی
تاریخی,ادبی,فرهنگی

جغرافیای تاریخی کهگیلویه نوشته:مهدی خادمیان

استان کهگیلویه وبویراحمد با مساحت 16264 کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران قرار دارد.این استان بین دو مدار29 درجه و 52دقیقه و 31درجه و26دقیقه شمالی ونصف النهارهای 49درجه  55دقیقه و51درجه و 53درجه شرقی قرار گرفته است.از شمال به استانهای اصفهان وچهارمحال  وبختیاری,از شرق با فارس,ازجنوب بافارس وبوشهر وازغرب با خوزستان همسایه است. استان کهگیلویه وبویراحمد فعلی که از سال 1342خورشیدی وارد نقشه سیاسی کشور گردیده است جزئی از منطقه کهگیلویه باستانی است که دراواخر دوران ساسانی باحدود دو قلمرو مشخص وارد تاریخ وجغرافیای ایران شده است.در این مقاله سعی شده به گونه ای مختصر به جغرافیای  تاریخی کهگیلویه پرداخته شود.مقاله به دوقسمت اصلی از آغازتادوران اسلامی وازدوران اسلامی  تاکنون تقسیم می شود. الف : جغرافیای تاریخی کهگیلویه از آغاز تا اسلام; تاریخ ایران باستان دارای نقاط تاریک و کورفراوانی است وآنچه به عنوان اسناد ومدارک ازآن  دوران به جای مانده,بسیاراندک,مشوش ونامعلوم است که به جزسنگ نگاره باقی مانده ازدوران  هخامنشیان به بعد عمدتا متکی به اسنادونوشته های خارجی است,بنابراین درتمام مباحث تاریخی به  خصوص جغرافیای تاریخی باید با احتیاط گام برداشت.درکتیبه های آشوری ازمنطقه ای به نام پارسوا(پارسوماش) وهمچنین منطقه ای به نام انزان سوسنکا یا انشان شوشنکا نام برده شده است اما حدود وثغور آن به خوبی مشخص نگردیده است.دانشمندان ومستشرقین غربی و به طبع آن محققین  ایرانی,بنا به اطلاعات وعلم خود وبعضا با آسمان و ریسمان بافتن سعی به مشخص نمودن حدود آن  نموده اند.عده ای آن منطقه را دراستان کنونی خوزستان,عده ای در فارس وعده ای دیگردر مناطق  وسیعتری که از کرمانشاهان شروع گردیده و تمام قسمت های جنوب غربی ایران به انظمام استان  فارس,را تا دریای پارس دربرمی گرفته است, انزان دانسته اند,عده ای هم انزان وانشان رادردو  قسمت مجزا اما خویشاوند دانسته اند به هر روی بحث دراین موردازحوصله این مقاله خارج است  ونگارنده ضمن پذیرش واعلام محدودیت علمی خود به خصوص در این مورد خاص بااستناد  به گفته های صاحبنظران,,بسیار محتمل می داند که پارسو,انزان یا انشان هرکجا بوده وتا هرجا ادامه داشته است,شامل استان کهگیلویه وبویراحمد فعلی نیزباشد. باتشکیل نخستین حکومت مقتدرآریایی درایران,مادها,این حکومت به تجربیات باارزش جهت اداره  کشوردست یافت.دراین دوران کشور به چندین ساتراپی  تقسیم شده بود که برهرساتراپی یکی از  سرداران مورد اعتماد یا اشرافزادگان درباری حکومت می کرد.دراین زمان هسته اصلی پادشاهی  ماد,سرزمین ماد ومحتملا همان قلمرویی بوده است که بعدها درعصرهخامنشیان,ساتراپ نشین ماد را تشکیل می داده است واز کتیبه بیستون برمی آید که شهر آشوری اربل(اربیل کنونی در اقلیم کردستان عراق)نیز جزخاک ماد بوده است وازگفته های گزنفون چنین می توان نتیجه گرفت که اراضی اصلی آشورنیز جزء خاک ماد شده بوده وبعدها نیز دراذهان مردم جزء سرزمین ماد شمرده  می شده است.((سیرومدی))یعنی ایالت آشوری پیشین((کی روری))و زاموآ,پارسوآ وبیت ها مبان  وکشیه سو وخارخار نیز بی شک جزو لایتجزای ماد شده بود.1بنابراین می توان عنوان نمود که درزمان مادها,کهگیلویه وبویراحمد فعلی به عنوان قسمتی از پارسوا جزئی از ساتراپ نشین ماد محسوب می شده که خراج نیز پرداخت نمی نموده است.هرچند که امپراطوری ماد,مرزهای بسیار  پهناورتری از ساتراپ نشین ماد داشته است. با تشکیل امپراطوری هخامنشیان بعنوان اولین امپراطوری(به معنای واقعی کلمه),متصرفات آنان از فرارودان تا یونا ن وازهندتا مصر ادامه داشت.امپراطوری بزرگ هخامنشیان 23 ساتراپ داشته  است ولی از آنجا که درنوشته ها واسناد بجای مانده مرزهای ساتراپ ها به دقت مشخص نشده است نمی توان به صراحت گفت که استان فعلی,جزء کدام ساتراپی بوده است ولی می توان احتمال داد که جزیی ازساتراپ نشین پارس یا پرسه بوده باشد وشایدهم قسمت عمده آن جزیی از این ساتراپی و قسمت کوچکتری ازآن جزء ساتراپی ایلام یا هوزا بوده باشد.ذکر این نکته ضروری است که درهر  صورت منطقه کهگیلویه درزمان هخامنشیان دارای ارتباطی بسیار نزدیک با آنان بوده چنانچه عده  ای ازمحققین منشا خانواده هخامنشی راازاین منطقه می دانند و درهیچ یک ازمتون تاریخی گزارشی  ازقیام وسرکشی مردمان این سرزمین برعلیه هخامنشیان دردست نیست.مبهم ترین قسمت تاریخ  ایران باستان مربوط به دوران اشکانی است واطلاعات تاریخی چندانی ازاین حکومت مقتدروپهناور  دردسترس نیست.این ابهام به گونه ای است که حتی شامل نژاد ومحل اولیه آنان,پایتخت,دوران  پادشاهی و....می شود. با این حال آنچه ازمنابع تاریخی برمی آید,قلمرواشکانیان شامل هژده ساتراپی بوده که علاوه  بر آنها-که فقط قسمتی از قلمروهخامنشیان بوده است تعدادی ازاستانهای سابق هخامنشی نیزدراین  دوره به صورت امارت های مستقل دراطراف ومیان این ساتراپی ها وجودداشته است وفرمانروایان  این مناطق,خودرامتحدوتحت الحمایه اشکانیان می شمردند, درعین آنکه به پادشاه متبوع اشکانی باج  می دادند. و درهنگام ضرورت سپاه مجهز دراختیار وی قرارمی دادند,اما درسایراموراستقلال داشتندوبعضا ازتبعیت دولت پارت خارج می شدند.از اینروست که حکومت اشکانیان را ملوک الطوایف می خوانند.بدین گونه سازمان داخلی دولت اشکانی یکدست نبود و پادشاهی های کوچک همانند,پارس,الیمایی(ایلامیان)مسن و...جزء آنان بود.برخی ازاین پادشاهی ها را شاهزادگان خاندان اشکانی وشاخه های فرعی آن سلسله اداره می کردند.وبعضی پادشاهی های تابع مانند ایلام وپارس به  نام خودسکه می زدند.2 عده ای ازمحققان کهگیلویه راجزء دولت نیمه مستقل پارس دانسته اند اما پروفسور ریچاردفرای طی تحقیقات خود استنباط می نماید که کهگیلویه جزئی از پادشاهی الیمائید بوده است.3 نقش برجسته تنگ سولک بهمئی یادگاری ازاین دوران است. دردوران ساسانیان,وضع به گونه ای دیگربودواصلاحات زیادی در ساختارسیاسی کشورانجام گرفت. شاهان ساسانی همواره اشکانیان رابه خاطرنحوه اداره حکومت ونفوذفرهنگ های بیگانه سرزنش می نمودند واین ناراحتی ونارضایتی بحدی است که پس از به قدرت رسیدن,سعی به محوآثارومظاهر  اشکانیان نمودندوحتی تاریخ اشکانی را نیز حذف نمودند.این محو تاریخی به هرگونه ای است که  حتی درشاهنامه نیزبه دلیل فقدان مدارک ازایشان یادی درخورنشده است وکل ابیات شاهنامه درمورد تاریخ اشکانیان 23 بیت ودربعضی ازشاهنامه 28 بیت است وحکیم طوس خودنیز بدین نکته اذعان دارد ومی فرماید:         کزایشان بجزنام نشنیده ام                                          نه درنامه خسروان دیده ام به هرروی ساسانیان اصلاحات زیادی درساختارسیاسی کشورانجام دادند ومدل حکومتی کشور را از     الطوایفی(فدرالی) به مرکزی( یونیتری )تغییر دادند. برطبق نوشته کولسنیکف,ایران درروزگارخسرو اول(531-578م)به چهار کستک(سمت  یاکناره) تقسیم شده بودکه در راس هرکدام از آنان یک اسپهبد قرارداشت.این چهاربخش شامل خراسان (به فرمانروایی اسپهبدخراسان یا خورآسان),خورباران(خورباران اسپهبد یا اسپهبدالمغرب), نیم روز(نیمروزاسپهبد یا اسپهبد فارس)وآذربایگان(اسپهبدآذربایگان)بود که استانهاوشهرستانهای هر کستک زیرنظرسپهبد آن اداره می شد.کستک نیم روز دارای شش شهرستان بزرگ اسپاهان,کرمان, پارس,ساکستان,اهوازویمن بوده است.4استان کهگیلویه وبویراحمدفعلی نیز جزئی ازاین کستک بوده  است.درروزگارساسانیان,تقسیمات کشوری دیگرهم وجود داشته که گوناگون ونا روشن است.با این  حال می توان آن را به چهار گروه بزرگ تقسیم نمود:اول,کستک که ذکرآن رفت,دوم: شهر که درزبان پارسی میانه به معنی کشور,سرزمین و شهرستان است ومعادل عربی آن بلد است.شهر  ساسانی گاهی همسنگ وگاهی کوچکتر ازساتراپی پارت ها بوده است.درروزگارآخرین شهریاران  ساسانی,این اصطلاح بیشتر برای شهرستانهای مرزی به کاربرده میشد.سوم:کوره یا خوره بعنوان  بخش های جداگانه یک شهرستان بوده است وچهارم:تسوگ(طسوج)که شامل چند ده ویا روستا بوده  است.5 اما پروفسورکریستین سن که بدون شک یکی از غولهای تاریخ ساسانیان است,تقسیمات  کشوری رابه گونه ای دیگر می داند.وی معتقدات که کشوربه ایالات (زیرنظرمرزبان)ایالات به چنداستان(زیرنظراستاندار)وبخش های کوچک آن به شهرکه به مرکزآن شهرستان(زیرنظرشهریگ) وروستاگ (عربی آن روستاق) که زیرنظر دیهیگ قرارداشته است تقسیم می شده است.6 اینکه دراین  مقاله به تقسیمات کشوری درزمان ساسانیان بیشتر پرداخته می شود بیشترازآن جهت است که شکل گیری اولیه  منطقه کهگیلویه(ارجان)دراین دوران شکل گرفته است وازاین رو آشنایی با اصطلاحات  و تقسیمات کشوری این دوران ضروری است.درزمان ساسانیان پارس به پنج  کوره تقسیم می شده  است: 1-اردشیرخوره به مرکزیت گور یا جور(فیروزآبادکنونی) 2-شاپورخوره به مرکزیت شاپوریا بیشاپور(کازرون کنونی) 3-داربگرد یا داراب خوره(به مرکزیت دارابگرد داراب کنونی) 4-اصطخریا استخر (که ویرانه های آن بین تخت جمشید وپاسارگاد قرار دارد) 5-قباد خوره به مرکزیت ارگان یا ارجان(بهبهان کنونی) 7 پروفسور گاوبه درمورد تشکیل قباد خوره  چنین می نویسد((بنابر روایت طبری,قباد اول ساسانی ,شهررام قباد را بنیان گزارد واین شهریست  که به نام بیرام قباد نیز معروف است وارجان هم نامیده می شود.وی برای این شهرکوره ترتیب داد  که شامل رستاق کوره شهرسورق (یعنی دورق) و کوره رام هرمزشد.8ابن فقیه آن را تکمیل کرده و  از استانهای رام هرمز,شاپور,اردشیرخوره و اصفهان نام می برد که یک بخش از استان نام برده  برای تشکیل استان جدید ارجان درنظرگرفته شده بود.بنابراین استان ارجان محدود می شد ازطرف  جنوب غرب به استانهای دورق/سرق,درسمت غرب و شمال غربی رام هرمز,درشمال و شمال شرقی اصفهان و درسمت خاوری,شاپور ودرطرف جنوب خاوری اردشیرخوره ومرزجنوبی آن را هم خلیج فارس تشکیل می داد........تمام آرا براین است که پس ازتسخیرایران,تقسیمات کشوررامثل زمان خسرواول(579-531م)پذیرفتند)).9 بدین گونه  درزمان ساسانیان برای نخستین باراستان قباد  خوره یا ارجان(کهگیلویه بعدی) با مرکزیت شهرارجان پای به عرصه تقسیمات جغرافیای کشوری  می نهد.   ب :  جغرافیای تاریخی کهگیلویه بعد از اسلام از اصطلاحاتی که در دوران اسلامی درمورد تقسیم بندی های ولایت پارس به کار برده می شود واژه زم  یا رم است.استخری می گوید ((چند جایگاه در فارس وجود داردکه به (زم)شهرت دارند و  مراد قبیله باشد,هرزم راشهر وناحیتی است و دارای رئیس می باشد که خراج وداد ستد و راهنمایی  راهها برعهده او باشد.10  تمامی تاریخ نویسان بجز ابن خردادبه 11زموم فارس را پنج زم نوشته اند که بنابر نوشته استخری بزرگترین آنها زم جیلویه وقلمرو آن را منطقه زمیجان دانسته است((یکی  ازپادشاهان رموم که همیشه یک تا سه هزارنفربردرخانه های ایشان لشکرحاضراست مهرجان  پسرروزبه پادشاه زمیگان است وآن رمی است که به رم جیلویه مشهور است.12 ابن بلخی در  فارسنامه تنها به نام جیلویه درجزء پنج رم کردان پارس قناعت کرده وسابقه آنان رابه قبل ازاسلام می رساند که شوکت لشکر فارس ازآنان بوده است.13 بنابرعقیده محمود باور دراوایل دوره اسلامی  تمامی منطقه فارس به چهاربخش تقسیم شدکه هربخش آن تحت فرمانروایی یک حکمران عرب  قرارداشته است: 1 : ناحیه شبانکاره به مرکزیت ایگ 2 : ناحیه فارس به مرکزیت شیراز 3 : ناحیه لارستان به مرکزیت 4 : ناحیه کهگیلویه به مرکزیت ارجان 14  همانگونه که گفته شد اعراب تقسیمات کشوری ساسانیان راپذیرفتندودرزمان امویان ازایالت بزرگ نام برده شده که از جمله  آنان استخراست.15دراین دوره  کهگیلویه جزیی ازاین ایالت بوده  است.گاوبه بنابه نوشته های مورخین قرون اولیه اسلامی معتقدات که دراین دوران سرحدات است  استان ارجان تغییراتی پیدا نمود.قسمت های ثروتمند گناوه وسی نیز (احتمالا روستای امامزاده حسن فعلی,بین بندرگناوه وبندردیلم)درمنطقه ساحلی خلیج فارس نیزبه آن پیوسته است.هم اومی گوید ظاهرا  دراین دوران باشت وگنبد ملغان (دوگنبدان یا گچساران فعلی) که دربخشهای میانی مرزشرقی قرار داشته اند به استان شاپور (کازرون فعلی)ملحق شده اند.گاوبه اوایل عهدآل بویه را شکوفایی ارجان  واواخرحکومت آنان را زوال این ایالت می داند زیرا سی نیزوگناوه ویران شده بودندوناصرخسرو  که درقرن سوم هجری واردبندرمهروبان(احتمالا امامزاده عبدالله فعلی بین دیلم وهندیجان)شده نامی  ازاین دوشهرنشنیده است,اماازدوبخش جنوبی مهروبان به نام های توج وکازرون که استان شاپور  تعلق داشته اند,یادمی کند.جغرافی دانهای عصرسلجوقی ومغول,غرب ارجان راجزو خوزستان  شمرده اند ونه فارس,یااینکه برایشان درست روشن نیست که به کجا تعلق دارد.16درزمان ایلخانان  مغول,غازان خان,اصلاحاتی رادرساختار سیاسی واداری کشوربه عمل آورد که به موجب آن کشوررابه جهت اخذمالیات ها به 16 منطقه تقسیم می کرد. 17دراین دوران کهگیلویه جزیی ازنواحی لربزرگ بوده که پادشاهان محلی آن تحت عنوان اتابکان لربزرگ بامرکزیت مال میریا ایذج(ایذه  کنونی) به اداره آن می پرداخته اند.اما تقسیم دیگری نیز به نام تومان درزمان مغول مرسوم بوده که مقصود آن به درستی مشخص و روشن نیست که شاید نوعی تقسیم برمبنای آمارومالیات بوده است. حمدالله مستوفی که دراواخرعهد ایلخانان می زیسته است,درنزهه القلوب کاملترین این تقسیمات راآورده است که طبق آن عراق عجم, چهل شهرونه تومان داشته که تومان نهم آن لربزرگ بوده  است.این تومان شامل بختیاری,کهگیلویه وقسمتهای ازخوزستان وناحیه شولستان(شهرستانهای  ممسنی ورستم کنونی)درفارس بوده است. 18ظاهرا تقسیم بندی لربزرگ دردوره ایلخانان شامل  قسمت های کوهستانی وعشایری کهگیلویه بوده است,چراکه دراکثرمنابع,تقسیمات فارس دردوره  مغول همان تقسیمات قدیمی بوده که برپنج کوره یادشده تقسیم می گردیده است وکوره قباد خور (ارجان)درسمت مغرب فارس قرارداشته وشهرهای ارجان(بهبهان فعلی),ری شهر(زیدون فعلی)  مهروبان(امامزاده عبدالله فعلی),سی نیز(امامزاده حسن فعلی) وهندیجان جزء آن بوده است.19 بنا  به نوشته ابن بلخی درفارسنامه که درقرن ششم هجری به رشته تحریردرآمده است,قباد خوره قسمت  های شمالی وشمال شرقی خودکه شامل بلادشاپور((دهدشت کنونی)) باز رنگ (حدودیاسوج کنونی)  وزیریا زیز که محل دقیق آن نامعلوم است را که درسابق جزیی ازآن بوده است ازدست داده است. طبق گفته های ابن بلخی وحمدالله مستوفی(قرن هشتم هجری) مناطق یادشده ازبخش های شاپوربوده  است.درکتاب شیرازنامه(که کمی قبل اززمان صفویه نوشته شده است) آمده است که ارجان در  نزدیکی های مرزبین خوزستان وفارس است,اما به هیچ وجه سرحدات آن رامشخص نمی نماید. 20 باروی کارآمدن صفویه,این حکومت به ملوک الطوایفی درایران پایان داد وبه گستره جغرافیایی  ایران وحدتی دوباره بخشید.دوران صفوی,اوج نقش آفرینی کهگیلویه درتاریخ بعدازاسلام ایران است  وشاهان صفوی برروی آن حساب ویژه ای داشته اند.دراین دوران ایران به چهارده ایالت وسیزده بیگربیگی ازجمله بیگربیگی کهگیلویه تقسیم می شد.21 دراوایل سلطنت شاه عباس بزرگ(1038- 995 ه.ق)ایران به بیست وچهار ایالت ازجمله ایالت کهگیلویه وبهبهان تقسیم گردید.22 دردوران  افشاریه کهگیلویه جزیی ازبیگربیگی فارس گردیده دراین دوران ودوره زندیه,شوشتر جزیی از  کهگیلویه بود.شورش محمدخان بلوچ حاکم کهگیلویه برعلیه نادر ازاین شهر آغازگردید.بنابه نوشته رستم الحکما ومحمدهاشم آصف دردوره فرمانروایی کریم خان زند,ایران به شانزده ایالت که هرکدام  دارای القاب ویژه ای بوده اند,تقسیم گردیده است که دراین تقسیم بندی کهگیلویه جزیی از دارلعلم  شیراز بوده است.23 دراوایل قاجاریه ایران به پنج حکمران نشین مستقل آذربایجان,فارس,خراسان,  کرمان وبلوچستان,کردستان وکرمانشاه وسرحد عراقین تقسیم می شده است که حکمرانی فارس شامل  فارس,بنادر وجزایر,کهگیلویه وبختیاری وخوزستان بوده است ولی ازسال 1237ه.ق تقسیمات  کشوری باردیگر تغییرنمود وایران به چهارده ایالت وپانزده حکومت نشین تقسیم گردید که تا اواسط دوران ناصرالدین شاه این تقسیم بندی برقرارماند. 24 دراین دوران کما فی السابق کهگیلویه جزیی  ازحکمرانی فارس باقی مانده بود.گاوبه با توجه به شواهد ومدارک معتقد است که اززمان صفویه تا  دوران قاجاریه تغییرات زیادی درمرزهای کهگیلویه بوجود نیامده وسرحدات احتمالی آن راتقریبا مطابق همان که درفارسنامه ناصری آمده است می داند یعنی ازشمال به بختیاری,ازشرق به دزکرد  وممسنی,جنوب به دشتستان وماهورمیلاتی وخلیج فارس وازغرب به فلاحی و رامهرمز.25برطبق  این تقسیم بندی کهگیلویه تقریبا منطبق با استان کهگیلویه وبویر احمد فعلی وشهرستانهاوبخشهای  بهبهان ,آغاجری ,زیدون,امیدیه,ماهشهر وهندیجان درخوزستان وشهرستانهای بندردیلم وبندرگناوه  دراستان بوشهر فعلی بوده است. فارسنامه ناصری اثرجاودان میرزا حسن فسایی ظاهرا به در  خواست ناصرالدین شاه قاجار نوشته شده است,که درآن به دقت حدود وثغور کهگیلویه را دردوران  قاجارمشخص می نماید وهمزمان که نام تک تک آبادها وایلات وطوایف را می برد گریزی نیز به  تاریخ منطقه می زند.توضیحات فارسنامه ناصری درموردکهگیلویه را می توان به صورت کتابی  مستقلی چاپ نمود.(این کتاب یکی از منابع اصلی کتبی است که پس ازآن درمورد فارس وبخصوص  کهگیلویه  نوشته شده است.ازآنجا که دراین مقاله نمی توان تمام مطالب فارسنامه رانقل کرد تقسیم  بندی کلی آن راجع به کهگیلویه رانقل می نمایم ورجوع به کتاب رابه علاقمندان سفارش موکد دارم.  فارسنامه ناصری کهگیلویه را به دوبخش پشت کوه وزیرکوه تقسیم می نماید.پشتکوه خودبه سه بخش  بلادشاپور,تل خسروی ورون تقسیم می شود وزیرکوه نیزمنقسم به پنج قسمت حومه ارجان,زیدون  ,باشت,کوهمره ولیراوی می شود.26این تقسیم بندی عینا درکتاب عشایرفارس نوشته ژ.  دمورینی 27عشایرجنوب,نوشته میخائیل.س.ی.ایوانف 28کهگیلویه وایلات آن,نوشته محمودباور  29 وبسیاری ازنویسندگان دیگرآمده است.باورگزارش می دهد که کهگیلویه علاوه براستان فعلی  وشهرستانهای ذکرشده ازاستانهای خوزستان وبوشهر هرسطوربالا,در دورانهای خاص شامل  رامهرمز وشادگان نیزبوده است. 30مورینی دامنه ایالت کهگیلویه ازقریه نارمه درتل خسروی تاشیر  ونک درناحیه لیروای به طول 288 کیلومتر واز قریه آنا(عنا فعلی) تاقریه ابوالفارس((نزدیک رامهرمز کنونی)) به طول 216 کیلومتر می داند.31 لازم به توضیح است که تا دوران پهلوی دوم مرکزیت استان کهگیلویه شهربهبهان بوده وفقط دردوران کوتاهی ازحکومت احتشام الدوله قاجار   ازمنطقه تسوج چرام به عنوان ییلاق سرحدی برای تابستان استفاده می شده است که سنگ نوشته  وی در تنگ المون تسوج هنوز موجود است.در دوران مشروطیت((قانون تصمیمات کشوری تحت عنوان ((قانون ایالات ولایات)) در24 ذی القعده 1325 به تصویب رسید وایران به چهارایالت  آذربایجان,کرمان وبلوچستان,فارس وبنادر,خراسان وسیستان به همراه دوازده ولایت ودارالخلافه  تهران تقسیم گردید.32طبق این تقسیم بندی کهگیلویه باحدود ذکرشده جزء ایالت فارس وبنادربوده  است.دردوران رضاشاه پهلوی در16آبان 1316 ((قانون تقسیمات کشورووظایف فرمانداران  وبخشداران)) مصوب گردید وکشوربه شش استان وپنجاه شهرستان تقسیم شدکه هراستان به چند  شهرستان وهرشهرستان به چند بخش وهربخش به چند دهستان وهردهستان به چند قصبه وروستا  تقسیم می شد.برطبق این تقسیمات شهرستان کهگیلویه جزیی ازاستان غرب بوده است.این استان  ازکردستان تاخلیج فارس امتداد داشته وشامل دروازه شهرستان بوده است برطبق همین تقسیم بندی  کهگیلویه ازفارس جدا گردید,البته قسمتی ازآن که شامل بویراحمد علیا بود کماکان جزیی ازفارس  باقی ماند.درآغازسلطنت محمدرضاشاه پهلوی,کشوربه ده استان با نام اعداداز یک تا ده تقسیم گردید.  استان هفتم درمحدوده استانهای فارس,بوشهروقسمتی ازخوزستان کنونی بود که ازشهرستانهای  بهبهان,شیراز,بوشهر,فسا,آباده ولار تشکیل می شد.شهرستان بهبهان شامل دوبخش بهبهان وتل  خسروبوده درسال 1337 شهرستان کهگیلویه تشکیل گردید که شامل شهرستانهای فعلی کهگیلویه ,گچساران,باشت وباوی,چرام وبهمئی گرمسیر وبخش صیدون رامهرمز بود.درتاریخ21 اردیبهشت  1339 نام استانها ازاعداد تغییرودولت مکلف شدکه باتوجه به سوابق تاریخی نام استانها را اعلام  نماید.دراین تاریخ استان ششم به خوزستان واستان هفتم به فارس تغییریافت...دراین دوران بخش تل  خسرو جزیی ازفارس ومابقی کهگیلویه جزء خوزستان باقی ماند.درسال 1342پس از شورش های فراوان عشایرکهگیلویه بخصوص ایل بویراحمد,بنا به سفارش سرلشکربهرام آریانا فرمانده منطقه عملیاتی جنوب به محمدرضاشاه وبه جهت کنترل منطقه فرمانداری کل بویراحمد وکهگیلویه به  مرکزیت روستای یاسوج تشکیل شد که شامل بخش بویراحمد سردسیر ازاستان فارس (( که تبدیل به شهرستان بویراحمد گردید)) وکهگیلویه ازاستان خوزستان بود. در25مهر1352 بخش  گچساران به شهرستان ارتقا یافت ودرسال1355 فرمانداری کل ازساختارکشورحذف وفرمانداری  کل بویراحمد وکهگیلویه وبویراحمد ارتقا یافت.33این استان ازسال 1342تاکنون باتغییراتی اندک  همراه بوده است که ازجمله آنها می توان به جداشدن بخش صیدون ازشهرستان کهگیلویه والحاق آن به شهرستان رامهرمز,اضافه شدن قسمتی ازبخش کاکان شهرستان سپیدان به شهرستان بویراحمد  وقسمتی ازبخش ماهورمیلاتی شهرستان ممسنی به شهرستان گچساران اشاره کرد.استان کهگیلویه  وبویراحمد اکنون دارای شش شهرستان می باشد. این استان اکنون(1390)شامل شش شهرستان  بویراحمد,گچساران,کهگیلویه,باشت وباوی,دنا,چرام وبهمئی گرمسیری بامشخصات ذکرشده درابتدا مقاله درعرصه سیاسی واداری کشور موجوداست.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                            منابع:            1-تقسیمات کشوری,بهرام امیراحمدیان,دفترپژوهشهای فرهنگی,تهران,1383صص 14-15 2-اشکانیان,دیاکونف,م.م.ترجمه کریم کشاورز,انتشارات پیام,تهران,1351 ص 62  3-قوم لراسکندر امان اللهی جهاروند,تهران,آگاه,1370 ص 69                                       4-ایران در آستانه سقوط ساسانیان,کولسینیکف,آ.ا.ی.,ویراستار:ویبگولوسکایا,ترجم    م.ر.یحیایی,تهران,کندوکاو,1389 صص 187 -181  5-بهرام امیراحمدیان,همان صص 42-44 6-آرتورکریستسن سن ,ایران درزمان ساسانیان,ترجمه رشید یاسمی ,تهران,ابن سینا, 1345 صص161-157 7-هانیس گاوبه,ارجان وکهگیلویه(ازفتح اعراب تاپایان دوره صفوی)ترجمه سعیدفرهودی,تهران, انجمن آثارومفاخرملی,1359 ص 10 8-دورق هندیجان کنونی است اما بعضی آنرا شادگان خوانده اند. 9-هاینس گاوبه همان صص10-11 10-اصطخری,مسالک وممالک,به اهتمام ایرج افشار,بنگاه ترجمه ونشرکتاب,134,ص102 11-ابن خردادبه,المسالک والممالک,ترجمه دکترحسین قره چانلو,تهران,137 ص 37,وی رموم فارس را چهار عدد می داند. 12- اصطخری,همان ص 102 13-احمد اقتداری ,خوزستان,کهگیلویه وممسنی,تهران,انجمن آثارومفاخرملی,1359صص262-261 14-محمودباور,کهگیلویه وایلات آن,بی نا ,1324,ص6 15-بهرام امیر احمدیان,همان,ص49 16-گاوبه همان صص13-15 17-بهرام امیر احمدیان,همان ص59 18-همان صص59-60 19-تمام منابعی که نگارنده باآن برخورد داشته است به تعلق قبادخوره به فارس تاکیدداشته اند 20-گاوبه همان ص16,اماتوضیحات درون پرانتز ازنگارنده است. 21-تذکره الملوک,باتعلیقات ولادیمیرمینورسکی,به کرشش دکترمحمد دبیر ساقی,ترجمه مسعود رجب نیا,امیرکبیر,تهران,1378 صص4-5 22-خان بابا بیانی تاریخ نظامی ایران دردوره صفویه,استادبزرگ ارتشتاران,1353 صص7-8 23-محمدهاشم آصف(رستم الحکما),رستم التواریخ تصحیح وتحشیه,محمدمشیری,تهران,1348 ص320 24-بهرام امیراحمدیان,همان صص 80-81 25-گاوبه,همان ص17 26-رجوع شودبه : حاج میرزاحسن حسینی فسایی,فارسنامه ناصری به تصحیح وتحشیه  دکترمنصوررستگارفسایی,موسسه انتشارات امیرکبیر,چاپ چهارم,1388 ازصفحه 1479 به بعد. 27-ژ.دمورینی عشایرفارس(اصطلاحات اداری)مترجم دکترجلال الدین(فیع فر,انتشارات دانشگاه  تهران,1375,ص41. 28-میخائیل سرگی یویچ ایوانف,عشایرجنوب(عشایرفارس)کیوان پهلوان ومعصومه داد,انتشارات  آرون 1385 ص113 29-محمودباور,کهگیلویه وایلات آن,بی نا,گچساران,1324 ص 6 30-محمودباورهمان 31-5 ژ.دمورینی,همان ص 39 32-بهرام امیراحمدیان,همان صص 83-82 33- رجوع به حافظه شخصی و بهرام امیراحمدیان,همان صص 100-85 مهدی خادمیان :  گچساران 5/5/1390    ساعت :  4:50  بامداد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده توسط مهدی خادمیان شنبه 17 دی 1390برچسب:, (16:56) |