تاریخی,ادبی,فرهنگی
تاریخی,ادبی,فرهنگی

مصاحبه با نادر عسكري نويسنده كتاب "باوي گوشه اي در سراي همايون" 

نرگس پوراحمد

او در لابلاي واژه هاي تاريخ تنها به دنبال ردپاي ايلمردان ديارش نيست و به اعتراف واژه هايش در اين گفتگو و به شهادت کلمات کتابش مهر از قفل زنگاري دل پيران و بازماندگان ايل برداشته و با نگارش کتاب «باوي گوشه اي در سراي همايون» بدون قضاوت يک طرفه سعي در رساندن بار رسالتي که بر دوشش سنگيني مي کرد داشته و اينک با خواندن گفتگوي اين نويسنده ي عاليقدر بيشتر با مطالب مندرج در کتابش آشنا مي شويم. دانش آموز که بودم بر خلاف استادم از «ت» تاريخ بدم نمي آمد. معلم تاريخ را بيش از ديگران دوست داشتم، در جغرافياي کوچکي به دنيا آمده بودم. ايران را مرکز دنيا مي ديدم. کوير لوت تشنه ام مي کرد، قيام تنباکو وجودم را پر از دود مي کرد. پازن اخته گله همسايه مرا به ياد آغا محمد خان مي انداخت. مي ترسيدم يونس در شکم ماهي خفه شود... اين ها همه تعابير کودکانه من از تاريخ بودند.هر جا رد پایی از تحولات این منطقه یافتم پیگیر آن شدم. دل را به دريا زدم و دست به دامان همه شدم. باوي و بويراحمد، ممسني و چرام را در نورديدم، هر چه گفتند نوشتم و از گفته هايشان ...

 

نادر عسکري کيست؟ متولد چند سال پيش است؟

 متولد سي ام شهريور هزار و سيصدو پنجاه و چهارم. اما روايت مادرم را در شب تولدم که باراني بود بيشتر از روايت تفنني مأمور ثبت احوال دوست دارم. رشته تاريخ را عاشقانه خواندم و عاقلانه انتخاب کردم. دو سال در دبيرستان هاي باشت معلمي کردم و بعد دوباره تاريخ ايران را در دانشگاه تهران خواندم و يک ترم در دانشگاه آزاد گچساران تدريس کردم و هم اکنون مشغول چند کار تحقيقي ام.

 آيا عضو کانون نويسندگان مي باشيد؟

 اين استان همه چيزش شبيه همه چيزش مي باشد. به کانون نويسندگان که وارد مي شوي همه را مي بيني به جز نويسندگان واقعي را. نمي دانم معيارشان براي نويسندگي، کتاب نوشتن است يا چيزهاي ديگر. قبلاً عضو بودم ولي هم اکنون احساس مي کنم کانون نويسندگان استان عملاً به انفعال کامل رسيده است و کارآيي خاصي جز اتلاف وقت ندارد. تحمل چنين جمع هايي از عهده و حوصله ي من خارج است.

کار نوشتن کتاب را از چه زماني شروع کرديد؟

جرقه ي نوشتن تاريخ باشت و باوي زماني که سوم دبيرستان بودم و کتاب بويراحمد در گذرگاه تاريخ را خواندم زده شد چه ديدم نويسنده آن يک طرفه به قاضي رفته و دل خوش بيرون آمده بود و هويت تاريخي يک ايل را به بازي گرفته بود از آن روز تصميم گرفتم و شروع به کار کردم و تا سال 1381 که مجوز اوليه ي چاپ کتاب را گرفتم ادامه يافت. تهيه و تکميل اين مجموعه بدون زحمات بي دريغ بسياري از دوستانم ميسر نبود خود را مديون به آنان مي دانم.

 نحوه ي تحقيق در کتاب باوي گوشه اي در سراي همايون؟

 من واژه به واژه و جمله به جمله تاريخ اين ايل را از درون سينه هاي راوياني بيرون آوردم که با مرگشان تاريخ ايل به فراموشي مطلق سپرده مي شد. اين کار بايستي 30 سال قبل صورت مي گرفت نه زماني که همه ي راويان و مطلعين ايل دچار آلزايمر و پيري زودرس شده بودند. مفقود شدن دفتر خاطرات ملک منصورخان که به صورت روز شمار بود و بيشتر از هزار صفحه بود قسمت بزرگي از تاريخ اين ايل را به فراموشي سپرد. چون منابع معتبر تاريخي کمتر به تحولات اين منطقه پرداخته بودند مجبور شدم که هر جا رد پايي از تحولات اين منطقه بيابم پيگير آن شوم. حوزه ي تحقيق من از قدرت يابي سر سلسله ي ايل باشت و باوي شيخ محمد هاشم در اواخر حکومت صفويه و اوايل افشاريه شروع و به اعدام ملک منصورخان باشتي در بهمن 1358 پايان مي گرفت. غالب اطلاعاتي که به دستم مي رسيد سينه به سينه و به صورت شفاهي بود که از گذشته به ما رسيده بود.

چه مشکلاتي در حين تحقيق وجود داشت؟

 من براي اين کتاب دچار زحمات زيادي شدم کسي قبل از من ريسک اين کار را نکرده بود و جسارت زيادي مي خواست. چه هيچ کدام از آن حوادث را نديده بودم و سن و سالم در ذهن هم ايلي هايم مناسب اين کار نبود و نوزده سال بيشتر نداشتم اما دل به دريا زدم و اين توان را در خود ديده بودم و شروع کردم. نوشتن تاريخ معاصر ايلات ايران بنا به زنده بودن عصبيت قبيله اي و سنتي بودن جامعه ايران کار هر کسي نيست و دل شير مي خواهد. اصولاً نوشتن در مورد ايلي که خانش در اوايل انقلاب اعدام شده بود و مردم آن از لحاظ فکري متفاوت تر از بقيه بودند و هنوز بسياري از عوامل تحولات تاريخي آن زنده بودند کار آساني نبود. از طرفي چون اين کتاب اولين کار تحقيقي در نوع خود بود مشکلات خاص خود را داشت. نداشتن روحيه همکاري، حسادت هاي کودکانه، ترس از عدم ارجاع اسناد و عکس ها، تازگي داشتن موضوع و ... نتوانست دليل خوبي براي قطع کار تحقيقي ام شود اگر چه يک بار 15000 فيش تحقيقي ام را به آتش کشيدم و در بسياري مواقع احساس تنهايي مي کردم اما در نهايت عزم ام راسخ تر و مصمم تر از گذشته ادامه مي دادم لازم می دانم از همفکری دوست اندیشمندم مهندس مهدی خادمیان در بازخوانی و بازنویسی کتاب نهایت تشکر را داشته باشم چون بدون راهنمایی های ایشان این اثر به شکل و شمایل دیگری آراسته می شد که چندان مطلوب نظر خوانندگان واقع نمی گردید از اینرو سپاس گزار ایشانم..

آيا کار ديگري در دست چاپ داريد؟

 اينجا تا بخواهي موضوع دست نخورده و بکر براي تحقيق وجود دارد. راستش را بخواهي دست پاچه شده ام. به هر موضوعي که فکر مي کنم جا براي تحقيق دارد اما مشغول ترجمه ي کتابي از انگليسي به فارسي ام به نام «قلاع کوه گيلويه» نوشته ي جي، وي هاريسون. تاريخ سازان جنوب به روايت تصوير آماده چاپ است و مردم شناسي ايلات کوه گيلويه و بويراحمد نزديک به اتمام است. شناسنامه طوايف ممسني را هم تازه شروع کرده ام. اگر مشکلي پيش نيايد و کارها بر وفق مراد باشد تابستان دو تا از کارهايم به بازار خواهد آمد.

 

 

چرا باوي گوشه اي در سراي همايون؟

نام کتاب را از نام باوي که گوشه يا مقامي در نغمه ي شوشتري و در دستگاه همايون از هفت دستگاه موسيقي ايراني است وام گرفته ام که اين مقام و گوشه خاص منطقه ي باشت و باوي بوده است و از طرفي نام و خاستگاه ايل باشت و باوي نيز مي باشد.

چرا نقش زنان در کتاب باوي کم رنگ است؟

 اين احجافي است که در همه جا به زن ايراني رفته است. چه تاريخ ايران عموماً تاريخ مذکر و مرد سالار است. مدتي است به اين نتيجه رسيده ام که تاريخ ايران را بايد از نو نوشت و با نگاهي ديگر به آن پرداخت به طوري که تمام اقشار جامعه از زن و مرد فارغ از جايگاه طبقاتي و قومي خود را در آن بيابند. در طول حکمراني خوانين سلسله باشت و باوي تنها در زمان حکومت اسدخان است که زنان توانستند نقش خود را به خوبي ايفا نمايند. ابتدا هنگامي که اسدخان با بي بي کتايون آريايي از بويراحمد گرمسير ازدواج نمود عموماً اسدخان حرف شنوي بيشتري از وي داشت به طوري که خود بي بي خانم بي بي بارها عنوان کرده بود که هيچ خيري از زناشويي با اسدخان نديده ام اما با قتل اسدخان بي بي خانم بي بي توانست جايگاه واقعي خود را بيابد به طوري که توانست فرزند خود ملک منصورخان را ميان ديگر برادران خود به حکومت باشت بنشاند. محمود باور در ذکر جايگاه وي نوشت به جرأت مي توانم بگويم که يک قسمت سياست جنوب به زير انگشتان اين زن مي چرخد.

 

خان در ذهن نادر عسکري چه معنايي دارد؟

بچه که بودم روزگاري برايم مظهر تمدن و بزرگي بودند و احساس مي کردم که از جنسي ديگرند. در آغاز تحقيق هنوز بر اين باور بودم اما حساب کار که دستم آمد فهميدم به بیراهه رفته ام .اگر چه سیاست حکومت پهلوی برای اجرای برنامه اصلاحات ارضی ذهنیث تاریخی  عشایر ایران را در مورد خان ها دچار افراط و تفریط جدی نمود و با بروز انقلاب اسلامی این ذهنیت نیز تشدید گردید و خان ها را سمبل بی عدالتی و فساد در همه زمینه ها معرفی کردند این در حالی است که در میان خوانین و کلانتران انسان های بزرگ و مردمی وجود داشتند که مورد وثوق و اعتماد غالب ابواب جمعی خود بودند. 

 

تاريخ باشت و باوي را اگر دوباره نادر عسکري بنويسد چه تفاوت هايي با اين اثر دارد؟

يقيناً تفاوت هاي بسياري خواهد داشت. اصولاً تاريخ سياسي را نمي نوشتم و بيشتر به مرفولوژي و مونوگرافي و مردم شناسي مي پرداختم. کاري که هم اکنون در حال انجام آن مي باشم. اگر چه بر اين باورم که اگر به تعداد افراد ايل باوي برايشان تاريخ بنويسي باز ناراحتند.

مخاطبان شما در اين اثر به چند گروه تقسيم مي شوند؟

 

از ديدگاه من هرکس تاريخ را بر اساس ذهنيت خود تحليل و تجزيه مي نمايد و به اندازه ي تعداد آن ها تنوع گروهي برايشان قائلم. تأييديه اساتيد بزرگواري چون دکتر ايرج افشار، دکتر احمد اقتداري، دکتر منوچهر ستوده و دکتر صداقت کيش و محمد بهمن بيگي از منظر علمي و آکادميک براي نگارنده به منزله ي تثبيت علمي اثر به شمار مي رفت. من از تمامي مخاطبانم با هر نوع نگاهشان به متن کمال تشکر را دارم چه لطف اين مخاطبان باعث شد تا براي نخستين بار در ميان تاريخ هاي محلي جنوب ايران، اين کتاب به مدت نه روز به فروش رفته و تيراژ 3000 تايي آن ناياب گردد. عده اي از دوستان نزديکم چون استاد حسن بهرامي و مهندس مهدی خادمیان را به نقد عالمانه کتاب تشويق نمودم چه بر اين باورم که هر نقدي به نوبه ي خود باعث قوام و اصلاح اثر در مراحل بعدي آن خواهد شد و تبليغي براي کتاب خواهد بود. دکتر احمد اقتداري هم اکنون مشغول نقدي بر اين اثر در مجله ارزشمند بخارا مي باشد. از طرفي فحاشي هاي عده اي که خود را به زور مي خواستند وارد تاريخ ايل کنند باعث تخليه رواني جامعه مي ديدم و خوشحال بودم. از طرفي ديگر خود را مديون به کساني مي دانم که بنا به مصالح ايلي سهواً ذکري از آن ها به ميان نيامد چه هدف اصلي من در اين اثر ذکر تحولات تاريخ سياسي ايل باشت و باوي بود و عمداً از مسائلي که تنش ايجاد مي کرد صرف نظر نمودم چه از ديدگاه من بيش از هر دوره اي ايل باشت و باوي نياز به آرامش و آسايش رواني و تاريخي داشت. خود را سپاسگزار بسياري از دوستاني مي دانم که اقدام به خريد گسترده بسياري از اين اثر نمودند و ميان ديگر تاريخ دوستان توزيع نمودند.

 

آخرين و بهترين کتابي را که خوانديد؟ و چه کتابي را توصيه مي کنيد؟

 آخرين کتابي که خواندم «خاطرات بي نظير بوتو دختر شرق» بود و بهترين کتاب از نگاه من مائده هاي زميني آندره ژيد است. قلعه ي حيوانات جورج اورول و معماي هستي آلبرکامو را هم توصيه مي کنم.

 

 پيامتان براي هم شهريان؟

 ما به دليل قرار گرفتنمان در شرايط خاص تاريخي و گذار جامعه از سنت به مدرنيته دين و تعهد خاصي به گردنمان افتاده که اگر نجنبيم و کاري نکنيم بسياري از سنت هايمان که گذشتگانمان سال ها براي زنده نگهداشتن آن ها هزينه دادند و تعهد نشان دادند به محاق فراموش سپرده خواهد شد. تاريخ و فرهنگ اين جغرافيا هنوز بکر است و دست نخورده باقي مانده است محققين اين سامان بايد به خود آيند تا دير نشده قلم هايشان را به کار اندازند.

 

در پايان با تشکر از حضورتان يک جمله ارزشمند براي علاقمندان به تاريخ ايلات جنوب عنوان نماييد؟

 «ترس حالت طبيعي انسان مدرن نيست و انسان به جسارتش زنده است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده توسط مهدی خادمیان شنبه 17 دی 1390برچسب:, (16:53) |