تاریخی,ادبی,فرهنگی
تاریخی,ادبی,فرهنگی

 

گفتاری درباب وجه تسمیه کهگیلویه

استان کهگیلویه و بویراحمد بامساحت  16246  کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران قرار دارد.این استان

ازشمال به استان های اصفهان وچهارمحال بختیاری,از جنوب با فارس و بوشهر,از شرق بافارس وازغرب با

خوزستان همسایه است. استان کهگیلویه و بویر احمد فعلی جزیی از منطقه کهگیلویه باستانی است که از

سال 1342هجری خورشیدی وارد نقشه سیاسی ایران گردیده است.آنچه درگذشته و درکتاب های قدیمی

کهگیلویه خوانده شده است منطقه ای به مراتب بزرگ تر ازاستان فعلی کهگیلویه وبویراحمد است که شامل

مناطقی ازاستانهای همجوار خوزستان وبوشهر نیز بوده است.موضوع این گفتار درباب وجه تسمیه کهگیلویه

 می باشد وجغرافیایی تاریخی منطقه کهگیلویه,فقط به اندازه نیاز این گفتار پرداخته می شود(نویسنده این

گفتار درمقاله ای به نام جغرافیایی تاریخی کهگیلویه به گونه ای نسبتا مبسوط,مشروح به جغرافیایی تاریخی

منطقه کهگیلویه پرداخته است که علاقمندان می توانند به آن رجوع نمایند.) منطقه ای که درمتون تاریخی

 به عنوان کهگیلویه شناخته شده است پیش ازاسلام همواره جزیی از ایالت یا ساتراپی پارس وگاها منقسم

 میان این ساتراپی وساتراپی ایلام یا سوزیانا بوده است و از نام دقیق و تاریخی آن دردوران های هخامنشی

و اشکانی اطلاعی دردست نیست وتحقیقی دراین مورد تاکنون صورت گرفته است اما بنا به گفته طبری در

زمان قباد ساسانی,وی شهر رام قباد را بنیاد نهاد و این شهری است که به نام بیرام قباد نیز معروف است و

ارجان1 نیز نامیده می شود.وی برای این شهر کوره2 ترتیب داد که شامل قسمتهایی از کوره دورق3 و کوره

رامهرمز شد.ابن فقیه اطلاعات طبری را تکمیل نموده و می گوید که قسمت های از استان های ذکرشده به

همراه قسمت هایی از اردشیر خوره و اصفهان برای تشکیل استان جدید ارجان در نظر گرفته شده است .

بنابراین استان ارجان (کهگیلویه بعدی)درمیان استان های دورق,رامهرمز,اصفهان,شاپور,اردشیرخوره و خلیج

فارس بوجود آمد.4بدین گونه برای نخستین بار استان جدیدی به نام  قباد خوره یا کوره  قباد بوجود آمد که

 ارجان نیز خوانده می شد و واحد سیاسی تازه ای به نام ارجان که معرب کلمه ارگان است وارد تقسیمات

 سیاسی ایران گردید.این استان از زمان تشکیل تا دوران معاصر-گذشته از دوران کوتاهی که جزء خوزستان

 بوده-همواره جزیی از فارس بوده است.اما چه شد که نام قبادخوره یا ارجان به کهگیلویه تغییر یافت؟ دراین

مورد نظرات گوناگونی ابراز شده است.دراین نوشتار به سه نظریه درمورد این وجه تسمیه پرداخته می شود.

نظریه ای اول که به نظر نگارنده صحیح تر و مقرون به واقعیت است در ابتدا آورده می شود و برای آشنایی

بیشتر به نظرات دیگر هم اشاره می گردد.برای روشن شدن نظریه اول لازم است ابتدا با تقسیمات کشوری

دردوران ساسانیان آشنا شویم.دراین دوران با دو نوع تقسیم بندی مواجه می شویم : درتقسیم بندی اول

کشور به چهار قسمت تقسیم می شد و هر کستک شامل چند شهر یا شهرستان بوده که هر شهر ساسانی

همسنگ و همواره یک ساتراپی اشکانی است. به نو به خود هر شهرستان به چند کوره یا خوره تقسیم می

گردید که هرکوره نیز به چند تسوگ که شامل چند ده یا روستا بوده تقسیم می شده است.5درتقسیم بندی

دیگر که مورد نظر پرفسور کریستین سن می باشد,کشور به چند ایالت,هرایالت به چند استان,هراستان به

چند شهر((که مرکز آن شهرستان می گفتند))وروستا تقسیم می شده است.6 اما آنچنانکه ازمتون اسلامی بر

می آید,اصطلاح دیگری نیز درتقسیم بندی ولایت پارس در زمان ساسانیان وابتدای دوران اسلامی مصطلع

بوده است و آن واژه رم یازم می باشد.آنچنانکه از همین متون بر می آید رم یازم اصطلاحی عشایری است

و زم در زبان کردی به معنای قبیله است و استاد سعید نفیسی معتقد است که(( رم....کلمه ای است که در

زمان ما,رمه شده و این کلمه به زبان عرب هم رفته و اغلب به خطا آن را((زم))که جمع آن را که می بایست

((رموم)) باشد,زموم نوشته اند)). یاقوت حموی نیز به این مسئله اشاره دارد و می گوید رم در نزد کردان به

 معنی تیره است که به تازی((حی))گویند7.استخری دراین مورد توضیح بیشتری می دهد و می گوید:((چند

جایگاه در فارس وجود دارد که به زم شهرت دارند و مراد قبیله باشد,هر زم را شهر و ناحیتی است و دارای

رئیس می باشد که خراج و داد و ستد و راهنمایی راه ها بر عهده بوده باشد.8 استخری به همراه ابن بلخی و

یاقوت حموی رموم یا زموم فارس را پنج عدد نوشته اند,اما ابن خرداد به چهار زم فارس نام می برد.9آنچنان

که از نوشته استخری بر می آید هر رم دارای قلمروئی مشخص بوده,که این رم به نام رئیس قبیله خوانده

می شده و قلمرو نیز نام مشخص خود را داشته است : 1- رم جیلویه یا رمیجان که از همه بزرگتر است.

2- رم احمد بن الیث یا رم لوالجان. 3- رم حسین بن صالح یا رم دیوان 4- رم شهریار یا رم با زنجان 5-

رم احمد بن لیث یا رم کاریان.10 ابن بلخی نیز همین را نقل می کند فقط رم حسین بن صالح را رم زیوان

خوانده است.11 یاقوت حموی نیز ازپنج رم نامبرده وفاصله آنها تا شیراز را بیان می دارد : 1- رم حسن پسر

جیلویه (تا شیراز 14 فرسنگ) 2- رم ارادامک پسر جوانا به (تا شیراز 26 فرسنگ) 3- رم قاسم بن شهریار

که آن را کوریان نامند (تا شیراز 5 فرسنگ) 4- رم حسن پسرصالح که رم سوران می نامند (تا شیراز هفت

فرسنگ) 5- رم احمد پسر صالح که آن را رم ریزان نامند. اما ابن حوقل در صوره الارض از پنج رم فارس

نام می برد و حدود و ثغور آن را تا حدودی مشخص می نماید :(( اما زموم فارس پنج است,بزرگترین آنها

زم جیلویه معروف به رمیجان,درپشت اصفهان است و قسمتی از ولایت های اصطخروشاپور را فرا می گیرد

 ,به حدود اصفهان و از سوی دیگر به حدود خوزستان,ازسوی دیگر به منطقه ناحیه شاپور می رسد وهمه

شهرها وقوای آن چنان است که گویی از اعمال اصفهان است,مردم مازنجان از اعمال اصفهان,مجاور زم

جیلویه اند.))12از تمامی متون بالا می توان چنین استنباط نمود : اول اینکه تقسیم بندی رموم فارس یک

تقسیم بندی عشایری است دوم اینکه هر رم دارای منطقه و قلمروئی مشخص است و سوم اینکه هر رم

علاوه بر اینکه به نام منطقه خود خوانده می شود به نام رئیس آن نیز خوانده می شود.بنابراین می توان

چنین نتیجه گیری کرد:در اواخر ساسانیان و اوایل دوران اسلامی قبیله ای عشایری که به نام رئیس خود

(جیلویه),رم جیلویه خوانده می شده است در منطقه ای به نام رمیجان که شامل قسمتهایی از ولایت های

اصطخر و شاپور در فاصله اصفهان و خوزستان و کازرون بوده اقامت داشته اند.بنابراین توضیحات زمیجان

 تقریبا منطبق بر قسمت های کوهستانی استان (ولایت) قباد خوره یا ارجان بوده است.و ازآنجا که پس از

جیلویه (گیلویه)پسر یا پسران وی (حسن و حسین هردو آمده است امکان دارد که نام یک نفر به دو گونه

نوشته شده باشد و یا اینکه دو برادر که به ترتیب به ریاست قبیله رسیده باشد) به مسند قدرت و ریاست

رسیده اند, کم کم نام جیلویه بر این  رم  مانده  و  رم  جیلویه  جایگزین  نام  منطقه ای آن  ,رمیجان

گردیده است.بدین ترتیب رم جیلویه شامل مناطق عشایری و کوهستانی ولایت ارجان یا قباد خوره  می

شده است  و چون در سراسر ایران  و  به خصوص منطقه پارس یکی از روشهای نامگذاری کوهستانها

 ,نامگذاری به نام صاحبان آنان بوده است, با منسوخ شدن کلمه رم یا زم, نام گیلویه بر منطقه کوهستانی

باقی مانده و به کوه گیلویه که خلاصه آن کهگیلویه بوده تغییر یافته است. اما این نام((کهگیلویه)) که شامل

مناطق کوهستانی ارجان بوده,با خرابی شهر ارجان و جایگزین شدن شهربهبهان به جای آن, کم کم بر تمام

ولایت اطلاق گردیده و بدین ترتیب تمام ایالت به نام کهگیلویه خوانده شده است محمود باور نیز به گونه ای

این نظریه را تاکید می کند وی ضمن نقل نظر فارسنامه که در سطور آینده می آید چنین می گوید : ((

بعضی از مطلعان محلی عقیده دارند یکی از امرای فضلویه به نام گیلو (معروف به گیلویه) که در شجاعت و

 

رشادت مشهور دوران خود بوده, برای چندی کوهستان این نواحی را مرکز عملیات خود قرار داده و با

همانگان دورونزدیک در  زد و خورد بوده است و از این جهت این کوهستان به نام او معروف گشته و به مرور

زمان تمام این ناحیه بدان نامیده شده است))13 همانگونه که گفته شد به نظر نگارنده, این نظریه با توجه به

شواهد تاریخی, خخخخ ترین است اما در مورد وجه تسمیه کهگیلویه نظرات دیگری نیز وجود دارد که ذکر

آنان خالی از فایده نیست : در فارسنامه ناصری که یکی از کاملترین متون متاخر راجع  به تاریخ و جغرافیای

منطقه پارس باستانی( شامل فارس , بوشهر , کهگیلویه و بویراحمد قسمت های از هرمزگان و خوزستان و

جزایر خلیج فارس و بحرین است ) چنین آمده است (( این اسم را بر این بلوک برای آن گذاشته اند که اگر

کوهستان آن را نسبت به صحرای آن دهند از نیمه ده یک بلکه چهار یک ده یک, باز کمتر باشد و گیلو به

کسر کاف تازی و سکون یا دو نقطه و ضم لام وسکون واو, نام میوه ای است در کوهستان که در فارسی آن

را کیالک و در اصفهان کویج و در طهران, زالزالک گویند و درخت کیالک کوهستان این بلوک بیشتر از همه

جای مملکت فارس باشد و اگر آخر کلمه ای واو ساکن, باشد لفظ (( یه )) را بر او بیفزایند مانند بندر عسلو

و مزرعه طغو و قریه دهوو فضلو شبانکاره که آنها  را عسلویه و طغویه و دهویه و فضلویه گویند))14 ظاهرا این

نامگذاری مورد تائید استاد محمد  معین  نیز قرارگرفته است چنانچه در فرهنگ معین ذیل واژه کهگیلویه

چنین آمده است : میوه وحشی زالزالک را دراین را دراین ناحیه ( گیلویه ) گویند و بدین مناسبت آن منطقه

را ( که گیلویه ) نامیده اند. اما استاد احمد اقتداری نامگذاری این منطقه را به گونه ای دیگر احتمال داده

است. ایشان کلمه کهگیلویه را به چند بخش( که + کی + ل + ویه) تقسیم کرده و که را مخفف کوه, کی را

به دلیل استفاده پیشوند کی که برای بزرگان و که خدایان در منطقه مورد استفاده قرار داشته است, ل به

 

مفهوم ها جمع درزبان لری محاوره ای منطقه, و یه را پسوند نسبت خوانده است که به طور خلاصه آن را

کهگیلویه به معنی کوهی که درآن کی ها سکونت دارند احتمال داده است.15اما همانگونه که گفته شدبه نظر

نگارنده محتمل ترین آنها همانست که در ابتدا ذکر شده است.  به هر صورت  به  مرور  زمان  نام کهگیلویه

جایگزین نام زمیگان گردید و با ویران شدن شهر ارجان و جایگزین شدن بهبهان, این نام به تمام ایالت

 ارجان تسری یافت.در اواخر دوران قاجار تقسیم بندی های جدیدی در تقسیمات کشوری معمول گردید

 و نام منطقه به صورت کهگیلویه و بهبهان تغییر یافت.در دوران پهلوی اول ( 1316 ) و با بوجود آمدن واحد

سیاسی به نام شهرستان,کل منطقه کهگیلویه باستانی(شامل استان کهگیلویه و بویر احمد فعلی,شهرستان

 های دیلم فعلی در بوشهر و بهبهان , آغاجری , امیدیه , ماهشهر و هندیجان درخوزستان) به نام شهرستان

بهبهان نامگذاری گردیده و در سال 1337شهرستان کهگیلویه بوجود آمد که شامل کل استان کهگیلویه و

بویراحمد فعلی (بجز بخش بویر احمد علیا که جز استان فارس بود) و بخش صیدون رامهرمز بوده با وقوع

شورش های عشایر کهگیلویه در سال1342 بخش بویر احمد علیا از فارس انتزاع یافت وتبدیل به شهرستان

بویراحمد گردید که همراه شهرستان کهگیلویه تبدیل به فرمانداری بویراحمد و کهگیلویه و پس استان

کهگیلویه و بویر احمد گردید.16 هرچند هدف نگارنده از نوشتن این مقاله صرفا وجه تسمیه کهگیلویه بوده

است که درسطور قبل به آن پرداخته شده است اما در پایان ذکر یک نکته را ضروری می دانم :متاسفانه عده

ای ازمورخین و نویسندگان کم سواد و بعضا معتصب در نوشته های خود از ایل بویر احمد به صورت مستقل

از کهگیلویه یاد می کنند و از واژه های جعلی مثل ایل کهگیلویه و بویراحمد یا ایلات کهگیلویه و ایلات بویر

-احمد استفاده می کنند,چنانچه در سطور بالا آمد در تمامی تاریخ کل منطقه کهگیلویه خوانده شده وایل و

منطقه بویر احمد جزئی از ایلات  و منطقه کهگیلویه  بوده  است و نه مستقل یا جدای از آن, بنابراین کاربرد

واژه کهگیلویه و بویراحمد تنها در مورد استان صحیح است و لاغیر و کسانی که این واژه را در مورد ایلات یا

منطقه به کار می برند نادانسته ظلمی بزرگ بر تاریخ  ایل و منطقه بویراحمدمی کنند زیرا که این تفکیک,

عملا این ایل و منطقه را فاقد تاریخ و اصالت تاریخی می نمایند چراکه در تمامی تاریخ تا سال1342 فقط از

کهگیلویه نام برده شده است وبدین گونه ایل بویر احمد را به عنوان بزرگترین ایل از ایلات کهگیلویه از تاریخ

خود محروم می نمایند.امیدوارم خوانندگان عزیز بویراحمدی این موضوع را به حساب تعصب نگارنده نگذارند

و آن را دغدغه ای تاریخی و فرهنگی بدانند که بیشترین ضرر آن متوجه تاریخ منطقه و ایل بزرگ بویراحمد

است.

 

 

 

 

 

 

 

 

1-    ارجان شهری در کنار بهبهان کنونی بوده است که بر اثر زلزله و شورش اسماعیلیه خراب گردید و

شهر بهبهان کنونی در چند کیلومتری آن , جایگزین ارجان گردید.

2-    کوره از واحدهای تقسیم بندی در زمان ساسانیان و اوایل اسلامی که تقریبا معادل ولایت و ازقسمت

های یک ایالت است.

3-    دورق , هندیجان و شادگان کنونی است.

4-     هاینس گاوبه ,ارجان و کهگیلویه از فتح اعراب تا پایان دوره صفوی :ترجمه سعید فرهودی تهران,

انجمن آثار و مفاخر ملی , 1359 صفحه 10.

5-تقسیمات کشوری,بهرام امیراحمدیان,دفتر پژوهشهای فرهنگی,تهران,1383,صفحه 44-42.

6-ایران در زمان ساسانیان,آرتورکریستین سن,ترجمه رشید یاسمی,ابن سینا,1345,صفحه161-157.

7-به نقل از تاریخ اجتماعی کوه کهگیلویه و بویر احمد,یعقوب غفاری,اصفهان,انتشارات گل ها,1378,

صفحه 40

8-اصطخری (استخری) مسالک و ممالک به اهتمام ایرج افشار,بنگاه ترجمه ونشرکتاب,1340,صفحه

102

9-ابن خرداد به المسالک و الممالک,ترجمه دکتر حسین قره چانلو,تهران,1370,صفحه 37

10-استخری(اصطخری) همان صفحه 102

11-فارسنامه,ابن بلخی,به کوشش علی نقی بهروزی,شیراز,اتحادیه مطبوعاتی فارس,1343,صفحه

240

12-ابوالقاسم محمد ابن حوقل,سفرنامه ابن حوقل در ایران در ((صوره الارض)),ترجمه و توضیع دکتر

جعفر شعار,تهران امیرکبیر,1345,صفحه 29-25

13-کهگیلویه و ایلات آن,محمود باور,گچساران,بی نا,1324,صفحه 7

14-حاج میرزا حسن حسینی فسایی,فارسنامه ناصری,جلد دوم تصحیح و تحشیه از دکتر منصور

رستگار فسایی,انتشارات امیرکبیر,چاپ چهارم 1388,صفحه 1467-1466

15-احمد اقتداری,خوزستان,کهگیلویه و ممسنی,انتشارات انجمن آثار ملی,تهران,1359.

16-مهدی خادمیان,جغرافیای تاریخی کهگیلویه,بی نا,1390,صفحه 9-7.

 

مهدی خادمیان زیدونی 2/8/1390 ساعت 12 شب/گچساران

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده توسط مهدی خادمیان شنبه 17 دی 1390برچسب:, (16:49) |