۱۳۹۱/۰۸/۲۵، ۰۹:۴۸
نام: حسن
نام خانوادگی: بهرامی
عنوان: نویسنده ، شاعر و پژوهشگر
تاریخ تولد : دوشنبه، ۳۰ شهریور ۱۳۴۹ روستای شاهبهرام از توابع باشت، کهگیلویه و بویراحمد
جنسیت : مرد
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی – دبیر در دبیرستانهای گچساران
از سال ۱۳۶۸ با همکاری با نشریات اطلاعات هفتگی- جوانان امروز- مهر- گردون – همشهری – اطلاعات – خبر شیراز- کلک – نافه – عصر پنجشنبه و… فعالیت خود را آغاز کرد.
آثار چاپشده:
نُتهای فا ر سی(شعر)، هشت حنایی (داستان کوتاه)، ارهبرقی خاموش است(رمان)، تفنگ پدر بر بامهای تهران(رمان)، صدای پارهی بِرنو(گزینهغزل کهگیلویه و بویراحمد)، شیون خمپاره(گزینهشعر سپید جنگ کهگیلویه و بویراحمد) سب های چوبی (مجموعه شعر)
آثار زیر چاپ:
دلفین مُرده(رمان)، مِه(داستان کوتاه)، کامیونهای پیاده(شعر)، در مزارع آهن(گزینهشعر سپید کهگیلویه و بویراحمد)، ساجِمَهریز”ساچمهباران” (گزینهغزل بومی کهگیلویه و بویراحمد)و هیزم(گزینه غزل کهگیلویه و بویر احمد) موگیر های کوچک ستاره دار (گزینه داستان کوتاه) خیش گا(دوبیتی های بومی)
آثار آمادهی چاپ:
مرا قوچ کوهی نفس میکشد(گردآوری، تصحیح و تحلیل یاریارهای کهگیلویه و بویراحمد)، ستارهی گاوَرِمالُون(گردآوری و تحلیل باورهای بومی مردم کهگیلویه و بویراحمد)، یادِ رِنگَی دِرا پُشتِ مالَل(گزینهشعر بومی)، مثل یک خانواده(سیزده مجموعهشعر کودک و نوجوان)، گزینهداستان کوتاه کهگیلویه و بویراحمد، گزینهغزل کهگیلویه و بویراحمد، گزینهشعر روستای شاهبهرام.
جوایز کشوری:
1. مقام دوم ششمین جایزهی ادبی اصفهان برای داستان (امامزاده و ترکهی سبز).
2. مقام سوم دومین جشن بزرگ داستان انقلاب برای رمان (تفنگ پدر بر بامهای تهران).
3. برگزیدهی چهارمین جایزهی ادبی والس برای رمان (ارّهبرقی خاموش است).
4. برگزیدهی داستانهای ایرانی برای داستان (باغ لیموترش و حجمی از پنبه).
5. برگزیدهی ششمین جایزهی ادبی اصفهان برای داستان (عق) و داستان (ساعت).
6. مقام اوّل شعر کلاسیک اوّلین جایزهی ملّی شعر زاگرس.
7. مقام اوّل شعر کلاسیک دومین جایزهی ملّی شعر زاگرس.
8. برندهی جایزهی شاعر ملّی سومین جایزهی ملّی شعر زاگرس.
9. مقام اوّل جشنوارهی داستان بسیج هنرمندان برای داستان (آهنربا)
10. مقام دوم نخستین جایزهی ادبی شیراز برای پژوهش مرا قوچ کوهی نفس میکشد(گردآوری، تتصحیح و تحلیل یاریارهای کهگیلویه و بویراحمد)
11.برگزیده دومین جایزه ادبی شعر تجربی تبریز
12.برگزیده اول سومین جشنواره شعر خلیج فارس (مادر)
شعر مادر از حسن بهرامی:
تقدیم به مهدی خادمیان زیدونی
مادر
یادمان مانده نمدهایت و زیلوهایت
رنگ انگشترت و رقص النگوهایت
چرخ خیّاطیات افتاده ته انباری
رفته از یاد کمد، قیچی و الگوهایت
هر شب از سمت اتاق بغلی میآید
خشخش نایلون پارهی داروهایت
خانه عق میزند از بوی پماد و الکل
درد پیچیده به پاهایت و پهلوهایت
آسمانت سِرُمی بود که آرامآرام
آب میشد به چروکیدهی بازوهایت
دست دیوانهی لرزانِ پدر در مشتت
نفس آخر “یا ضامن آهو”هایت
شده مانند دو تا انبه که آویزانند
سیزدهسالگی کوچک لیموهایت
باز کودک شدم و خواست بجوشد در من
عسل کوهی خشکیدهی کندوهایت
توی این شهر پر از گرگ بیا خوابم کن
با تکاندادن گهوارهی زانوهایت
خواب دیدم که شکسته درِ صندوقچهات
نصف شب آمدهام دزدی گردوهایت
پس چه شد گُلگُلی روسری کودریات؟
پس چه شد کجشدهی مشکی ابروهایت؟
مُردی و خورد گره دور گلوی پسرت
رنج نوستالوژی بافتهی موهایت
آمدم مثل همیشه سرِ خاکت مادر!
تا به گوشم بخورد سُرسُر جاروهایت.
***
نظرات شما عزیزان: